شب هاي آدينه صدايي را از دور مي شنوم كه زمزمه مي
كند امن يجيب مضطر اذا دعاه و يكشف سوء به صدايش عادت دارم اين صدا بيش از 1100 سال
است كه هر شب جمعه مي آيد . ناخودآگاه من هم همراهش زمزمه مي كنم آن كيست كه دعاي
بيچارگان مضطر را به اجابت رساند و رنج و غم را بر طرف سازد هنوز 3 بار نشده است كه
اين جمله را گفته ام اما اشك امانم نمي دهد و غم و اندوه درونم را مي گيرد و فرياد
مي زنم امن يجيب مضطر اذا دعاه و يكشف سوء
آن صدا همچنان مي آيد . با خودم مي گويم آيا اين
بار دعاي ما را مستجاب خواهي كرد ؟درماندگي را در خودم حس ميكنم . چقدر تنهايي بد
است . ۰ ناگاه صداي ديگري نيز مي شنوم كه همين را مي گويد و صدايي ديگر و باز هم
صدايي ديگر. فضا را اين آيه پر مي كند انگار تمام عالم از او مي خواهند كه دعايشان
اجابت شود . با صداي آن ها من هم دوباره نيرو مي گيرم و ادامه مي دهم امن يجيب مضطر
اذا دعاه و يكشف سوء . خسته مي شوم و ديگر نايي ندارم مگر مي شود چقدر تكرار كرد ؟
بيش از 1100 سال است كه تكرارش مي كنيم اما ..... كسي بر شانه ام مي زند برميگردم
به من لبخندي مي زند مي گويد دست از دعا برنداريد شايد خدا اشاره كرد
.....
|